وقت وداع فصل بهاران بگو "حسین"
در لحظه های بارش باران بگو "حسین"

هرجا دلت گرفت کمی محتشم بخوان
هی در میان گریه بگو جان، بگو "حسین"

کشتی شکست خورده که دیدی به کارزار
در خاک و خون تپیده به میدان بگو "حسین"

از نام گرم او دل برف آب می رود
در سردسیر سخت زمستان بگو "حسین"

تغییر کرده است لغتنامه هایمان
زین پس به جای واژه عطشان بگو "حسین"

روضه بخوان که لحظه ی طغیان چشم ما
همپای چشمه های خروشان بگو "حسین"

دیدی اگر که جسم قمر زیر آفتاب
مانده سه روز بین بیابان بگو "حسین"

دیدی اگر که جامه ی یوسف ربوده اند
افتاده بین معرکه عریان بگو "حسین"

دیدی اگر که قاری قرآن سرش شکست

از سنگ قوم دشمن قرآن بگو "حسین"

تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد

پدرش چیز زیادی که نمی خواست ، فرات
یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد ؟

با دو انگشت هم این حنجره میشد پاره
چه نیازی به سه شعبه است که تا پر برسد

خوب شد عرش همه نور گلو را برداشت
حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد ؟

خون حیدر به رگش ، در تب و تاب است ولی
بگذارید به سن علی اکبر برسد

دفن شد تا بدنش نعل نبیند اما
دست یک نیزه برآن حلق مطهر برسد

شعله ور میشود این داغ دوباره وقتی
شیر در سینه بی کودک مادر برسد

زیر خورشید نشسته ، به خودش میگوید
تیر نگذاشت که آن جمله به آخر برسد

اس ام اس ماه محرم (۹۳)

*

*

کربلاخونین جگرکردی مرا/درهوایت دربه درکردی مرا/کربلاای سرزمین عارفان/کربلاای سرزمین عاشقان
به امیداینکه چشمامون به دیداربین الحرمین منورشه….

*

*

خـود را چـو ز نـسل نـور مـی نـامـیـدنـد…
رفـتـنـد و بـه کـوی دوسـت آرامـیـدنـد…
سـیـراب شـدنـد ز آن کـه در اوج عـطـش…
آن حـادثـه را بـه شـوق آشـامـیـدنـد…

*

*

کربلا قبرعلی اصغرکجاست/تربت ان طفلک مادرکجاست یاعلی اصغر

*

*

کربلا مشتاق دیدار توایم / کربلا ازجان خریدار توایم
کربلا عاشق زارتوایم/ای حسین جملگییارتوایم
یاامام حسین

*

*

کربلاباتوامشب دردو دلایی دارم
حس حسادت به هرکرب وبلای دارم…
الهم الرزقناکربلاکربلاکربلا…

*

*

دیدم هـمـه جـا بـر در ودیـوار حـریمـت
هـیج جـایی نـنـوشتــند گــنهکار نـیایـید
یاحـسـین

*

*

اس ام اس ماه محرم (۹۳)

*

*

عــرفــه، غــدیــر، عــشــق بــه حــیــدر، مــباهــلــــه
کـــم کـــم صــدای زنــگـــ غـــم انــــگــــیــز قــافــلـــه
ســربــســته گــویــمـت تـو فــقـط روضــه گـوش کــن
نــامــوس اهــل بــیـــت کــجــا، شــمــر و حــرمــلــه

*

*

آبـروی حـسـیـن بـه کـهـکـشـان مـی ارزد
یـک مـوی حـسـیـن بـر دو جـهـان مـی ارزد
گـفـتـم کـه بـگـو بـهـشـت را قـیـمـت چـیـست
گـفـتـا کـه حـسـیـن بـیـش از آن مـی ارزد

*

*

ای یادگار مادرم ،ای مهربان برادرم
آهسته رو ، آهسته رو
کرده وصیت مادرت ، تا من ببوسم حنجرت
در وقت میدان رفتنت، آهسته رو آهسته رو
صبری نما تا خواهرت قرآن بگیرد بر سرت
در وقت میدان رفتنت، آهسته رو ، آهسته رو

*

*

کربلا برگوبمان چون کرده ایم/شیعیان راجمله دلخون کرده ای/کربلا قبر علی اکبرکجاست/قبرآشاهنشه بی سر
کجاست

*

*

اکنون که نیامد ز سفر ماه منیرم
خوب است در این گوشه ویرانه بمیرم
با من نزند حرف، کسی چون که یتیمم
از من نکشد ناز کسی چون که اسیرم
امروز یزید هر چه دلت خواست ستم کن
زیرا تو امیری من مظلومه اسیرم
بر محکمه عدل خدا نگذرم از تو
آنجا تو اسیری من مظلومه امیرم

*

*

بابا بقربان سرت
می میرد امشب دخترت
پدر فدای سر نورانیت
سنگ جفا که زد به پیشانیت
بابا بیا که دل به امید تو بسته ام
در انتظار دیدن رویت نشسته ام
تا که نشان دهم رخ نیلی،مرا ببر
امشب به نزد مادر پهلو شکسته ام

*

*

قربان زخم حنجرت ای بابا
گردد سکینه دخترت ، اى بابا
بابا چرا سر در بدن نداری
بابا چرا بر تن کفن نداری
بابا چرا با من سخن نداری
رنجیده از من خاطرت ،ای بابا؟
بابا سرت را از جفا بریدند
بابا تنت در خاک و خون کشیدند

اس ام اس شهادت حضرت علی اکبر (ع)
زیباترین بیت غزل از دفترم ریخت / وقتی که شاخ و برگ زیبا پیکرم ریخت
یک نیمه از من در وداع از من جدا شد / وقتی به خاک افتاد نیم دیگرم ریخت

*

*

هر چه تیر آمده بر روی تنت جا شده است / بین میدان کرمت باز هویدا شده است
آن قدر نیزه نشسته به روی پیکر تو / هر کسی دیده تو را گفته علی پا شده است

*

*

الا ای‌ سرو بی‌ همتا، عصای‌ پیری‌ بابا / به والله‌ سرم‌ دیگر از این‌ بدتر نمی‌آید
اگر چه‌ سعی‌ خود را می‌کنم‌، اما / نمی‌دانم‌ چرا این‌ تیرها از پیکر تو در نمی‌آید

*

*

کوفیان منتظر و در صدد آزارند / نکند داغ تورا روی دلم بگذارند
پسرم خیمه همینجاست مرا گم نکنی / پسرم دور نشو سنگ دلان بسیارند

*

*

اس ام اس شهادت حضرت علی اکبر (ع)

*

*

آمد٬ رسید بر سر رعنا جوان خویش / خون شد دلش به دیدن جان داده جان خویش
بشکسته دید ساغر در خون فتاده را / صد پاره دید پیکر روح و روان خویش

*

*

بی سبب نسیت چنین معرکه بر پا شده است / وسط خیمه ی ما روضه مهیا شده است
دست دشمن چه قَدَر نیزه و تیغ و تیر است / هر کدامش به طریقی به تنت جا شده است

*

*

رفتی و لرزه به جان پدرت افتاده / از نفس، خواهر من پشت سرت افتاده
همه ی دشت پر از عطر پیمبر شده است / هر طرف تکه ای از بال و پرت افتاده

*

*

در رزمگاه عشق نه فرق پسر شکست / گویی درست، شیشه عمر پدر شکست
پشتی که جز مقابل یکتا دو تا نشد / پشت حسین بود و ز داغ پسر شکست

*

*

اگر زینب‌ نمی‌آمد گریبان‌ پاره‌ می‌کردم‌
تحمل‌ می‌رود اما شب‌ غم‌ سر نمی‌آید
اذان‌ گوی‌ دل‌ بابا، اذانی‌ میهمانم‌ کن‌
اگر چه‌ از گلوی‌ تو صدائی‌ در نمی‌آید

*

*

ز دستم‌ می‌ روی‌ اما صدایم‌ در نمی‌آید / دلم‌ می‌سوزد و کاری‌ ز دستم‌ بر نمی‌آید
سرم‌ را می‌گذارم‌ روی‌ کتف‌ خواهرم‌ زینب‌ / الا ای‌ محرم‌ دردم‌ چرا علی اکبر نمی‌آید

*

*

من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم / صبحم ز ستاره سحرم دست کشیدم
شد روز جهان از نظرم تیره تر از شب / آن جا که ز نور بصرم دست کشیدم

*

*